اهم اهم

سلاملکم:|

بسی آمده ام با یک آرت،از انچه که در آینده داستان واقعیت مجازی خواهید دید

آینده ای نه چندان دور.

(زورم میاد بگم اسپویل:|)

اینها را ببینید:

(انارد و نایتمرها،اگه نشناختین که میدونم شناختین)

حالا اینا رو ببینین(پدرم دراومد بکشمش،تازه فردا امتحان اجتماعی دارم=_=):

جمله از انارد بید:حتی اگه تغییرت ناراحت کننده هم باشه،این کار رو بکن،چون هنوز خیلی چیزها هستن که از دستشون ندادی

حرصتون میگیره انارد انقدر باشکوه شد؟:|

خب بگم قسمت یازدهم کلا دهنتون باز میمونه:^

چون یکهو زاویه دید داستانو عوض میکنم=|

اوکی

منتظر نظراتتون درباره این آرت و این تغییر و این جلوه از انارد هستیم:|

 

 


میگم پررو نشین دیگه>:|

نمیزارم یک عالم میزارم>=|

خب دارم از فشار ایده منفجر میشم،چیکار کنم؟=_=*وی به لیست طولانی ایده ها اشاره میکند*

یعنی نه به اون موقع که برای یک ایده دست و پا میزدم،نه الان که اینطوریم:بزارین یکی یکی!0___0*رو به ایده ها*

این پارت اول قسمت دهمه

بگم قسمت دهم جمعا ده تا کامنت میخواد،اما چون سه پارته میتونین هرجور دلتون میخواد بدین(مثلا پارت اولو ندین و پارت های بعدیو بترین،یا هرچیز دیگه ای)

درهرحال.برین ادامه=-=


باشد برای شما عزیزان درس عبرتی،حالا من امتحاناتم شروع شده و روزی که فرداش امتحان ریاضی دارم چیکار میکنم؟=|

قسمت نهم واقعیت مجازی رو میزارم!=|||

ببینین من چقدر دارم میترم:|

سه تا قسمت پشت سرهم=_=تو سه روز پشت سرهم=_=سه روز در امتحانات!!

بگم شرط نظر این قسمت کمه،اما قسمت بعدی رو به این زودی ها نمیدم هااا=_=

خیله خب

این قسمت اگه یکم چرته،ببخشید=|

برین ادامه


از عنوان میبینین چخبره^^

اومدم نایتمر بارونتون کنم*^*

و قبلشبه افتخار جنابان نایتمر ها و آقای پلوش ترپ آهنگ bringing us home ترای هارد نینجا رو پخش میکنیم!:|

به این صورت است:

there is a legend,a legend born long ago

اینجا یک افسانه ست،افسانه ای که مدتها پیش متولد شده

about a wicked,the wicked man no one knows

درباره یک شرور،مرد شروری که هیچکس نمیدونه

went and unraveled,six innocent little souls

اومد و[در رو]باز کرد،شیش روح کوچک بیگناه.

the souls found bodies,the bodies started to move

ارواح بدنهایی پیدا کردن،بدن ها شروع به حرکت کردن

some say they still walk,walk the halls staying from view

بعضیا میگن اونا هنوز راه میرن،در سالن ها به عقیده شون قدم میزنن

I got a secret,that I am here to tell you

من رازی رو گرفتم،که من اینجام تا بهت بگم

that place is this very place,and all the stories are true!

اون مکان همینجاست،و تمام داستانها درست میگن!

[Chorus][همخوانها]

this world's scary place 

این جهان جای ترسناکیه

we're not monsters,just changed

ما هیولا نیستیم،فقط عوض شدیم

bigger hands for grabbing a hold

دست های بزرگتری برای گرفتن و نگهداشتن.

we were lost to foul play,but we got an upgrade

ما بخاطر یک بازی غلط گم شدیم،ولی ما پیشرفت کردیم

lots more teeth for eating you whole.

دندونهای خیلی بیشتری برای درسته خوردن تو.

here comes another chapter

اینجا یک فصل دیگه میاد

your heart is beating faster

قلبت سریعتر میتپه

cause you're one,we're after

چون تو یکنفری،ما بیشتر.

five nights at Freddy's 4,thank you for bringing us home!

پنج شب درکنار فردی ۴،ممنون که ما رو به خونه راه دادی!

????????????????????????????

we were just like you,like you just playing a game

ما مثل تو بودیم،مثل تو فقط بازی میکردیم

that when the wicked,wicked man led us astray

تا موقعیکه شرور،مرد شرور فریبمون داد

without a warning,our lives have been rearranged.

بدون هیچ هشداری،زندگی ما دوباره تنظیم شده

as for our story,the story's not over yet

برای داستان ما،داستان هنوز تموم نشده

there's still one secret,one secret left to be said

اینجا هنوز یک راز هست،یک راز که میشه گفت

tonight when you are safely tucked into your bed

امشب وقتی تو با خیال راحت توی تختت هستی

close all the doors that you want,we're already in your hed!

تمام درهایی رو که میخوای ببند،ما توی ذهنت کاملا آماده ایم!

[Chorus][همخوانها]

this world's scary place

این جهان جای ترسناکیه

we're not monsters,just changed

ما هیولا نیستیم،فقط عوض شدیم

bigger hands for grabbing a hold.

دست های بزرگتری برای گرفتن و نگهداشتن

We were lost to foul play,but we got an upgrade

ما بخاطر یک بازی غلط گم شدیم،ولی ما پیشرفت کردیم

lots more teeth for eating you whole.

دندونهای خیلی بیشتری برای درسته خوردن تو.

here comes another chapter

اینجا یک فصل دیگه میاد

your heart is beating faster

قلبت سریعتر میتپه

cause you're one,we're after

چون تو یکنفری،ما بیشتر.

five nights at Freddy's 4,thank you for bringing us home!

پنج شب درکنار فردی ۴،ممنون که ما رو به خونه راه دادی!

????????????????????????thank you for bringing us home.ممنون که به خونه راهمون دادی????????????????????????????

***

بلی:|

این اهنگم گوش کنین=)

حالا هم برین نایتمر بارون شین=)

 


اهم اهم:|

سلاملکم:|

اگه قسمت قبل اونهمه به سی و نه فحش دادین،این قسمت بیشتر فحشش میدین و البته فکر کنم همه برای قتل من قیام کنین=|

دستورالعمل خواندن این قسمت:

اخطار:این قسمت بشدت خونین و مالین و شامل صحنات دلخراش میباشد.

Warning:this episode filled with gore and harrowing scenes.

بنابراین اول ای اعصابتونو بخورین،و یا هرچیکه میخواین،چونکه موقع خوندن این قسمت اصلا نباید هیچی بخورین وگرنه همشو روی من بالا میارین=|||

So,first eat your nervetion troches,and anything else that you want to,because when you read this episode,ought not never eat anything,otherwise you neasute it on me=|||

برین ادامه:|

 


نیازی به توضیح نیست،میتونین از عنوان بفهمین چخبره :> بعله امروز بیست و یکم مرداد،تولد بنده ست =| . ????کیلیلییلیلللل دست بزنیییدد/*^*\???? اول از همه،باید غر بزنم سرِ عالمِ هستی که چرا انقدررررر تابستون زود میگذرهههه=||؟! واقعاً باورم نمیشه،داریم به ماهِ آخر میرسیم :`| (وضعیت فعلی من =|) خب جدا از این،امسال کادوهای خوبی از خانواده م گرفتم => البته زودتر از موعد ولی خب یکهویی برام جشن گرفتن و منم غافلگیر شدم @_@(با رعایتِ پروتکل های بهداشتی =|☝) ولی
هلو اگییییننن=)))!!! اگر براتون سواله که چرا انقدر دیر قسمتِ جدید رو گذاشتم،باید در دفاع از خودم بگم وقتی حمایتی نباشه خودبخود انگیزه نویسنده هم کاهش پیدا میکنه :|~ مثلا اینکه شرطِ نظرات قسمت قبل رو هم باز کامل نکردین^^\ از این به بعد،هرمقدار کامنتی که کم بیاد رو برای قسمتِ بعد لحاظ میکنم =) حالا بریم سرِ این قسمت ^^ اول از همه،این قسمت نسبت به قسمتای طومار مانند وی آر کوتاه تره،یک دلیلش هم همین بحثِ کامنتاست(کوتاه گذاشتمش که اونقدر بهتون سخت نگذره) =)
"اون هیچوقت قولش رو نشکست." -به بابایی نگی که من اینجام. هیچوقت نگفتم. -منم میخوام که نمایشت رو ببینم!. اما وقتِ نمایش تموم شده بود. -من نمیدونم چرا اون نمیذاشت بیام ببینمت؟!. پس من یه نمایشِ مخصوص برای اون اجرا کردم. -واو.تو شگفت انگیزی! اما نباید قوانین رو میشکستیم. -عه،بقیه بچه ها کجا رفتن؟!!. چون اون گم شد. -*صدای جیغ* اما لااقل.دیگه هیچکی از رازِ بینمون هرگز خبردار نمیشه.
هلو گایز :| گس وات؟ ^^ بنده دیشب ساعت ٢ نصفه شب بیکار شدم برداشتم توی گاچا کلاب(که چقدرم خوبه دستِ لونی درد نکنه :^)اینارو ساختم: دیگه نهایتِ تلاشمو کردم =| میدونم چقدر رو مختون راه میرن :> از کریستال و آمثیست بیشتر از بقیه راضی ام خودم => بنظر شما کدوم یکی بهتر شده=.=؟ لطفا پاسخ دهید: کدام یک عوضی تر است؟! گزینه ۱:سماراجدین گزینه ٢:روبی گزینه ٣:کریستال گزینه ۴:توپاز گزینه ۵:کوارتز گزینه ۶:آمثیست گزینه ٧:کربنادو لطفا جواب بدین و دلیلشم بگین :> (بخاطرِ
اهم اهم :| سه دو یک امتحان میکنیم :|. خب :| این شما و این قسمتِ بیست و یکم! بینِ خودمون باشه :|. من انقدر دیر به دیر میزارم هروقت یکی جدید مینویسم با ذوق تقدیمش میکنم انگار چه کارِ شاخی کردم =| *خوانندگانِ داستان به وی میخندند* مِه بیخیال=_= خب،عاقا این قسمت، صحناتِ دلخراش داره :| مخ سوزاننده هست :| غم انگیزم یکم هست :| *وی آر داستانِ مگس کننده ای می‌باشد* کلا این قسمتا همین فازا رو دارن که من بهش میگم دمغ (مخفف صحنات د لخراش م خ سوزاننده غ م انگیز
بابایی،نگاه کن!من میتونم درست مثل اون برقصم! اون میتونه برقصه ،اون میتونه آواز بخونه. اون فرشته ​​​​ هیولا کوچولوی باباشه. و وقتی بابایی برگرده،یه هدیه خوب براش داره،تو همینو نمیخواستی؟ میدونم دلت براش تنگ شده . ولی اون همیشه برمیگرده . و تو دیگه نباید تنهاش بزاری،فرشته کوچولو. . . .
بلاخره!. تابستووونننن از راه رسید!. مبارکتون باشه و! حالا وقت یکم ترسیدن و اشک ریختنه!. اهم :| ترسناک شد ولی حقیقت بودا : این قسمت که ظاهرا قسمت بیستم واقعیت مجازی باشه،طوماری پر از لحظات خونین و مالین و اشکین و میباشد! =| اخطار:قبل از رفتن به این قسمت،مخ های خود را آماده سوختن کنید و نیز دستمال کاغذی به همراه داشته باشید!(و با هیچ گونه خوراکی به سوی این قسمت نروید!) بطور خلاصه،از همه یه دور معذرت خواهی میکنم بابت این قسمت چون دسته جمعی قراره
پس از قرنها :| پس از دوران سخت کلاسهای آنلاین که همچون مسلسل بر ما نشانه رفتند :| و در عصر امتحانات آنلاین که موجی از استرس در حلقمان فرو میبرند :| این شما و این . پارت دوم! !! خب مسخره بازی بسه =| ولی هرچی بالا گفتم حقیقت محض بود : ولی من برگشتم!>:| *علاقه خاصی دارم تو زمان امتحانات ترم داستان بزارم =)* خب =|! حالا بریم سراغ این پارت :| این پارت یکمی طولانیه =|(از نظر من یکم تعاریف از طولانی متفاوته =| طولانی داریم تا طولانی :|~) اخطار:نیز این پارت
Behind You ,Look Right into My Eyes ,now Your Life is Out Of Stock ×-هشدار:ادامه مطلب دارای مقداری اسپویل است،اگه خیلی حساسین نخونین-× خب خب :| گس وات؟ بله اینا شخصیتای دومین جلد فزبر فرایتز،ینی فتچ هستن =) همین اخیر رفتم درموردشون تحقیق کردم و سعی کردم داستاناشونو بفهمم،خب تقریبا موفق هم شدم ولی خب یه مشکلاتی بود =| مثلاً این‌که داستانای جلدِ اول به بعد تو گوگل نیست(هر سه تا داستانِ درونِ گودال توی ویکی رمان های فناف هست)و من باید ویدیوهای یوتیوب رو نگاه
ملهیر وقتی شیپای فنافو میبینه XD خب بفرمایید بعد اونهمه شیپ سمی یکم شیپ خوب ببینیم :> بازم از نظر منه :| با هرکدومش مخالفین مشکلی نیست بگین حتما "-"\ همینطور با هرکدومم موافق بودین بگین^^ بفرمایید ادامه ^^ . . .
عاقا از عنوان مشخصه =| این پست جهت فانه بیشتر خیلی جدی نیست XD ولی خب هشدار شیپ :| شیپای فنافی که من خودم شخصه ازشون متنفرمو آوردم با ذکر دلیل :| مننننننن :| من من کله گنده :| بخاطر همین همش فقط نظره رفقا لطفا گارد نگیرید (هرچند بعضیاشو میدونم دوروبرم همه ازش متنفرین =>) شما هم تو نظرات شیپای منفورتونو بگین :"| آها یه چیزیم هست:بعضی شیپا از لحاظ روابط مث همن فقط کاپلا فرق میکنه اونارو دیگه نیاوردم ذکر دلیلش آخه گفته شده =| اکثرم معروفا یا نیمه معروفارو

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تور آلانیا ترکیه talararoos فروش فلزیاب اصل تور زمنی وان از تبریز [ roOzmAregie Man ] راز زیبایی انجمن مددکاران اجتماعی استان یزد